بـــه نــــام خـــــدای جهـــان آفـــــرین
INTERDISCIPLINARITY
اما، راستش ...
من وبلاگنویس نیستم!
اخیرا طیف متنوع دانشجویان، محققان، اساتید دانشگاه، فراگیران معارف دینی، و همچنین محققان جوان حوزوی به چینش و تلفیق انواع اطلاعات علمی و دینی در قالب تحقیقات موسوم به «میانرشتهای» روی آوردهاند. این صفحه نیز درصدد ارائه اطلاعات به علاقمندان این رویکرد جدید خواهد.
اشتیاق به تفکر کل گرایانه - و در نتیجه اهتمام به تلفیق میان رشته ای - به عنوان دغدغه شخصی در بنده همیشه وجود داشته و دارد. در واقع، همه ما بر اساس خصلت های شرقی مان تمایلی به تحصیل یا تاسیس یک جهان بینی داریم که جایگاه ما در عالم را به خودمان بشناساند. و معمولا وقتی این جهان بینی بر اساس علوم تجربی و فرمول و استدلال بشری باشد، لذت بیشتری می بریم!
با این اوصاف، و به سفارش برخی آشنایان که با دانشجویان سروکار بیشتری دارند (و ایشان را در مضیقه کمبود منابع می بینند) درصدد برآمدم که یک کانال ارتباطی ایجاد کنیم.
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
1- مطالب درج شده در این وبلاگ هر کدام مستقلاً ارزش مطالعه و پیگیری دارد. اما اگر در باره ارتباط سیستماتیک آن تامل شود بهتر است.
2- اکثریت مطالب برگزیده از ترجمه کتاب،مقالات و یادداشت های شخصی نویسنده است. مرحله بندی در ارائه آنها به منزله ایجاد فرصتی برای تأمل بیشتر در بارۀ آن است.
3- در کنار آن اخبار، تصایر، قطعات فرهنگی و ادبی، و گاهی حقایق اجتماعی شایسته نگاه میان رشته ای نیز به وبلاگ تنوع می بخشد. این قبیل مطالب نیز همیشه متضمن نکات و رهنمودهای سادهای خواهد بود که محققان جوان و دانشجویان در عمل به آن نیازمندند.
در واقع، از منظر تنظیم کننده مطالب، این تفکیک ها بر اساس ملاحظات منطقی اعمال شده است ...........
در باره دشواری کار .......
باید اذعان کرد که به صرف ایجاد یک وبلاگ و عمومی کردن یا اصطلاحا «توده ای سازی» یک بحث علمی - یعنی میان رشتگی- ، نمی توان انتظار داشت که حق مطلب ادا شود.
از یک سو، ما از منظر غیرتخصصی، فرا-تخصصی و در چارچوب «کلیتها» بحث میکنیم. پس، هنگام تشریح اطلاعات رشتهای مختلف در چنین قالبی فراگیر، باید جوانب احتیاط را نگه داشت.
از سوی دیگر، اساساً پرداخت کاملی از جوانب نظری این گفتمان یا رویکرد یا... دشوار است. چرا که بخشی از مباحث آن تجربی و بخشی دیگر نظری و فلسفی است. با احتساب این مشکلات، حفظ جامعیت در یکسری مطالب زنجیره ای، و در عین حال مراقبت از موجز و منطقی بودن آن، امری دشوار مینماید، مگر آنکه مخاطبان و خوانندگان محترم دانش عمومی خود در زمینههای مختلف علمی و حتی آگاهی و تجربیات اجتماعی خود را هم به عنوان مکمل در بدنۀ این کلیات بگنجانند.
تذکر بسیار مهم به خوانندگان محترم این است که در ابتدای آشنایی با این وبلاگ فهرست موضوعی وبلاگ را جدی بگیرند. چرا که این تقسیم بندی از مطالب بر اساس ارتباط سیستمی آنها بوده است. در ضمن اگر قطعاتی از یک موضوع به لحاظ انتشار پست ها ترتیب معکوس گرفته است (مثلا فصل های مختلف یک کتاب از نویسنده که متوالیا در وبلاگ درج می شود) متوجه ترتیب و شماره ها باشند.
و اما بعد ....،
واژه میان رشته ای و بسیاری مطالب منتشره در رابطه با آن شهرآشوب شده است. یک بی نظمی سازنده ایجاد کرده است که مجددا و تدریجا در حال بازگشت از آشقتگی به نظم است.
میان رشته ای یا میان رشتگی؟
واژه میانرشتهای صفت است و معادل فارسی واژه انگلیسی (interdisciplinary). این واژه معمولاً در وصف انواعی از فعالیتهای علمی، متون، نظریات، مدلها، سرفصلها، مضامین، و حوزههای تحقیق استفاده میشود.
اما، واژۀ میانرشتگی معادل واژه انگلیسی (interdisciplinarity) و اسمی است که بعدها با سلیقه صاحب نظران این مباحث وضع گردیده است واژه مزبور برای اشاره به کلیت رویکرد علمی (با لحاظ تمام مبانی، روششناسی و نتایج آن) به کار میرود.
در حقیقت، به قرینۀ لفظ «میانرشتهای» اصطلاحات دیگری هم به زبان انگلیسی هست که ترجمه فارسی آنها در مواردی دردسرساز می شود؛ برای مثال، بینارشتهای، چندرشتهای، غیررشتهای، نارشته ای، فرارشتهای و .. در اصل انگلیسی شان واژگان متنوعی از یک میدان معنایی (semantic field) است که هر کدام به نوبه خود بر منظور مشخصی دلالت دارد.
سوای از بحث زبان و زبان شناسی، تا آنجا که به کار اهل علم آید، باید دانست که معنای رسمی اصطلاحاتی مانند بینارشتگی، میانرشتگی، چندرشتگی و فرا رشتگی بر خصوصیاتِ نوعی مطالعات تلفیقی دلالت دارد. زیرا هر کدام به میزانی از همگرایی رشتهای، تلفیق دانایی، یکپارچگی، و «انسجام» در فهم اشاره می کند.
بعد از این توضیحات مقدماتی، و قبل از آنکه نقشه ساده ای از گفتمان تلفیق دانش را ترسیم کنیم، تعاریف رسمی میان رشته ای و میان رشتگی را با استناد به مراجع و منابع معتبر یادآور می شویم.
تعریف آکادمی علوم آمریکا (2004) از پژوهش میانرشتهای چنین است:
شیوهای از پژوهش که اطلاعات، دادهها، فنون، ابزارها، چشماندازها، مفاهیم و یا تئوریهایی از دو یا چند حوزۀ علمی یا مجموعه دانش تخصصی با هم جمع شده تا فهم بنیادین از مسئله را پیش ببرند یا مسائلی را حل کنند که پیدا کردن راه حل برای آنها از حیطۀ کاری یک حوزه از علم فراتر میرود.
اما، رایجترین تعریفِ مورد استناد در معرفی ماهیت میانرشتگی معمولاً همان تعریف کلاین- نیویل (1997) است که:
میانرشتگی فرآیندی از پاسخگویی به یک سؤال، حل یک مسئله و یا بررسی یک موضوع بسیار وسیع و پیچیده است که پرداختن به آن از طریق یک رشته یا حرفه مشخص کافی نیست.
در باره جهت گیری های میان رشته گرایان
با نظر به مقالات و نوشتجاتی که اهالی دنیای پژوهش در این زمینه منتشر می کنند، می توان گفت که گفتمان میانرشتگی در کلیت خود تدریجا موجب پیدایش گرایش های دوگانهای در علاقه مندان و محققان این قلمرو گردیده است. این مطلب را حقیر در برخی آثار خود مفصلا مورد تامل قرار داده ام. اما، در اینجا نیز به مناسبت تعریف ساختار این وبلاگ به آن اشاره می کنم.
گروهی از افراد محقق و متفکر و صاحب نظر که در حیات علمی و فکری خود جهت گیری انتزاعی تر و ذهنیتگرایانهتری دارند، میانرشتگی را در راستای اهداف بلندی مانند تحول در دانش و آگاهی بشری دیدهاند. این دسته را می توان با عنوان کلیتگرایان یا تعمیمگرایان (generalists) معرفی نمود.
این گروه از اهل فکر معمولا علاقه دارند که معلومات متنوعی از علوم انسانی و تجربی را به هم تلفیق داده و از طریق میان رشتگی وسیع (wide interdisciplinarity) به نتایج مهم و استنباط های کلی برسند. روشن است که در کشور ما، به اقتضای روحیات شرقی مان، به این گرایش خیلی اشتیاق نشان داده می شود؛ یا دست کم می توان گفت در بدو امر همه از میان رشتگی همین تلقی را دارند.
گروهی دیگری که دارای تمایلات عینیتگرایانه اند و التزام به رسالت مشکل گشایی علم در ایشان بیشتر است، میانرشتگی را ابزاری در راستای حل مشکلات روزمرۀ اجتماعات بشری تلقی میکنند. این دسته که همچنان به روشمندی تجربی و اثباتی علم تجربی مقید میمانند، بیشتر در جزئیات فرآیندهای ترکیب و تلفیق - مثلاً دقیق و اثباتی و فرمولی بودن آن- توجه نشان میدهند. یعنی در فرآیند تلفیق و اندراج مطالب (integration) به معماری و مهندسی تجمع متنوعی از معلومات علمی در یک چارچوب کلی، اما با نظم و حساب، ملتزم و پایبندند.
در واقع، اینها با احتیاط به همان میانرشتگی محدود (narrow interdisciplinarity) مشغول می شوند که قابل برنامه ریزی و الگوبرداری برای همگان باشد. اگر، نهایتا بینشهای کلی و نگاه فراگیر هم خودبخود و به مرور زمان حاصل شود، فبهالمراد!!.. اگر نشد، دست کم الگوهای فروانی برای رونق فعالیت علمی و مهندسی تلفیق تولید کرده اند. از این بابت، به تلفیقگرایان (integrationists) شهرت دارند.
اگر علاقمندان بخواهند برای آشنایی با این دو دیدگاه مطالعه ای داشته باشند، خوب است که مروری بر این دو کتاب ترجمه شده داشته باشند.
1- کتاب «میانرشتگی» نوشتۀ جو مورن (ترجمۀ آقای داود حاتمی، 1388)
2- کتاب «میان رشتگی: تاریخچه، نظریه و عمل» نوشته جولی تامسن کلاین، ترجمه منصور متین (انتشارات سپهر اندیشه،1393)
بسیاری از محققان جوان و علاقمندان تحقیقات ترکیبی که فقط کتاب اول را ترجمه کرده بودند، گلایه داشتند که میان رشتگی چندان پیام مشخص و دستورالعمل قابل پیروی ندارد.به نظرم آمد که این ناشی از عدم آشنایی ایشان با جهت گیری های کلی است.
بنابراین، کتاب دوم نیز ترجمه منتشر گردید تا علاقمندان این مباحث تفاوت نگرش ها و گرایش ها را بهتر دریابند.
البته، اگر کسانی اشتیاق بیشتری به درک این تفاوت نشان می دهند، و بخصوص علاقه مندان فرآیندهای تلفیق میان رشته ای علاقه مندند، مطالعه کتاب پیچیدگی و میان رشتگی (انتشارات سپهر اندیشه، 1392) را هم از دست ندهند.
کتاب مزبور، علاوه بر طرح مباحث پیچیدگی (به مفهوم مهندسی و مدیریتی) و اشاره به الگوهای پیشنهادی و مهندسی شده از فرایند تلفیق، تاثیر طرز نگرشها بر نوع مواجهه ما با رویکرد میان رشته ای و تفکر کل گرایانه را نیز مورد مداقه قرار داده است.
باری ، ...
مطالبی که در این وبلاگ درج خواهد شد، و مقالات و تحقیقاتی که در آن معرفی خواهد گردید، ذیل یکی از دو قلمرو مورد اشاره فوق (تعمیم گرایی و تلفیق گرایی) قابل ارزیابی و پیگیری خواهد بود.
متاسفانه، به لحاظ اقتضائات و شرایطی که در کشور ما هست، و بخصوص تمایل بلندپروازانه ای که در برخی افراد نسبت به تلفیق «یک شبه!!» علوم انسانی و تجربی (یا در مقیاسی فراگیرتر، جمع علوم دینی و علوم تجربی ) وجود دارد، هرچه ما و شما مقاله و مطلب در مجلات داخلی می بینیم، از جنس «گرایش اول» هستند. احتمالا به این دلیل که زودتر امتیاز علمی کسب می شود!! و یا نزد همه ما کلی گویی و تعمیم کار آسانی است.
در واقع، میان رشتگی تعمیم گرا، یا دقیق تر بگوییم، « علایق میانرشته ای کل گرایانه» در کشور ما - آگاهانه یا ناآگاهانه - طرفداران بیشتری دارد. ولی ، در روش شناسی آن همچنان کمبود منابع و تردید و احتیاط حرف اول را می زند.
نگارنده، با تواضع و اذعان به قلت بضاعت علمی خود، معتقد است که دستکم برای تعدیل این آرمان ها و درک عمیق این گرایش ناخواسته، راهی نیست جز اینکه محل تلاقی بینش سنتی کل گرایانه با رویکرد تلفیقی و کل گرایانه دانش جدید را شناسایی و تلاش های خود را در این کانون رونق بخشیم.
این محل تلاقی همان تفکر دستگاهی و سیستمی است که در گذشته های کهن ریشه دارد، و شکل نوین و امروزی اش نیز در تمامی قلمروهای فکری نفوذ کرده و موتور محرکه «میان رشتگی تلفیق گرایانه» است. برای کسانی که در این زمینه مطالعه بیشتر دارند، باید عرض کنیم که دست کم برای دانشجویان راه سنتز شناخت ها از مسیر تلفیق می گذرد.
نتیجه آنکه، در این نوشته های وبلاگی تفکر سیستمی حرف اول را می زند:
-- در تمام مطالب نظری درج شده در این وبلاگ کلیدواژه های کل، تعامل، هم افزایی، پیچیدگی، کل، سیستم، فرآیند، کنترل، حل مسئله، مدل و.... مستمرا تکرار می شوند. اینها قالب های مفهومی برای آشنایی با ابزارهای روش شناختی در تلفیق دانش و اطلاعات و نیل به نتایج میان رشته ای با التزام به شیوه های تلفیق گرایانه است.
-- در وهله بعد، گاهی نیز مطالبی از علوم انسانی، علوم دینی، فلسفه و عرفان هست که در راستای گسترش دیدگاه تعمیم گرا مخاطب باشد.
پس، اگر خواننده محترمی در ابتدای راه آشنایی با میان رشتگی باشد، بهتر است که هوس تعمیم گرایی را عجالتا کنار بگذارد و با همین کلیدواژه های فعلی تدریجاً آشنا شود.
مسلما، اگر در زمره از ما بهتران به حساب می آیید، و به مبانی تفکر میان رشته ای اشراف دارید، نقایص برخی پست ها را بر این بی بضاعت ببخشایید!!
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
لینکهایی که در «لینکستان» وبلاگ ثبت می شود، همگی (به جز یکی دو مورد ناگزیر) در راستای تکمیل و تغذیه دو گرایش فوق الذکر است؛ و نه اینکه مثلا لینک رفقا و دوستان و همکاران باشد!!!!........
به عنوان جمع بندی
اگر دوستان دانشجو و محققان جوان رغبتی به استفاده از مطالب دارند، باید عنایت داشته باشند که تقسیم بندی موضوعات در این وبلاگ دلایل حساب شده و منطقی دارد. حتی گاهی یک نوشته را ذیل دو یا سه موضوع (به قول وبلاگنویسان، تگ) دسته بندی کرده ایم، و این به دلیل همبستگی و ارتباط تنگاتنگ نظری بین آن دو موضوع یا مضمون است.
پس، پست های متعدد روزانه را خطی دنبال نکنند و ارتباط سیستمیک آن با موضوعات و با نقشه راه وبلاگ مد نظر داشته باشند. زیرا، همچنانکه در جایی دیگری هم نوشته ام:
کمتر نظریه یا دیدگاه علمی هست که بیمقدمه و فارغ از بستر تاریخی آن طرح شود. نوآوریهای دانشمندان و چرخشهای فکری تاریخی از دو حال خارج نیست؛ گاهی در تکمیل مباحث و نظریات رایج یا حداقل در واکنش به انگارههای غلط است، و گاهی نتیجۀ کندوکاو مشکلات پرسشبرانگیزی است که در زندگی بشر پیدا میشود. از این لحاظ، هر نظریه و مفهومی که در حوزۀ علم مطرح میشود به صورت گسسته و مستقل از گفتمان حاکم ارجحیت خاصی ندارد. بلکه در همبستگی و ملازمت با سایر مباحث و نظریات موجود معنا پیدا میکند.
چون جمع شد معانی گــوی بیـان تــوان زد
به عبارت دیگر، افکار و اندیشههای علمی غالباً به منزلۀ قطعاتی از بدنۀ یک دستگاه فکریاند. گرچه این قطعات دائم در حال تعویض و اصلاح و تکمیل هستند، اما انتظار میرود که مجموعاً تجسمی از نظام یکپارچۀ واقعیات را به ذهن متبادر سازند. به این ترتیب، وقتی مباحث و نظریات مهم یک دوره به عنوان اجزاى یک طرح کلى در ارتباط با همدیگر قرار گیرند، این گمان در خواننده پیدا میشود که به درک علمی منسجمی رسیده است.
درخواست از مخاطبان عزیز و علاقمندان:
چنانکه در ستون کناری هم آورده ایم، غرض ما وبلاگ نویسی به معنای متعارف آن نیست. اما، چون حرف های دل وبلاگنویسان را صدای همه طبقات و آینه تمام نمای جامعه می دانیم، به هم اندیشی با همه این عزیزان اهل فکر، نسلهای بیدار و منتقد نسبت به شرایط کنونی اجتماعات علاقه مندیم.
پس، غرض ما ارتباط فکری با تمام عزیزان جوان اعم از دانشجو و دانش آموز، کارمند و مشاغل آزاد، معلمان و محققان جوان، و حتی اساتید و مهندسان و ... از طریق ساده ترین نوع ارتباط امروزی (یعنی یک وبلاگ) است.
* این از مشخصات اصلی تفکر میان رشته ای است که موضوعات و مسائل مورد بررسی را از متن جامعه و اصطلاحا از متن زندگی واقعی (real life) پیدا می کند.
اما، .... عزیزان بازدیدکننده که مایلند نوشته ای را به عنوان مطلب مستند علمی استفاده کنند و احتمالا به آن ارجاع دهند، خوب است که از طریق ایمیل با نویسنده ارتباط برقرار نموده و نظرات خود را بیان نموده و یا جویای ماخذ و منابع بیشتر شوند. این کار شما، نویسنده را در تامین مواد و مطالب دقیق تر یاری می کند.
در حقیقت، منظور ما صرفا دید و بازدید وبلاگی نیست. بلکه، اظهار نظر خواننده به منزله بازخورد خواهد بود. اگر نظرات تازه ای یا نقد کوتاهی هم بر مطالب دارند، ارسال فرمایند تا با ذکر نام و جایگاه علمی شما به پیوست مطلب مورد نظر درج گردد.
مـا بدان مقصـد عـالـی نتـوانیـم رسـید
مگر آن لطف شما پیش نهد گامی چند
منبع: http://mianreshteh1.persianblog.ir/rss.xml