رمان آخرین برف زمستان فصل هفتم
جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۲ ق.ظ
رمان آخرین برف زمستان
نویسنده : لیلین
فصل : 7
.......................................................................................
فرصت چندانی نداشتیم.باید هرچه سریع تر سعید رو می دیدیم.واسه همین من وشقایق فوری سوار ماشین زهره شدیم واز عامر خواستیم سمیه رو به یه جای امن ببره.
به محض سوار شدن،زهره گفت:همین الآن با محسن حرف می زدم.میگفت قائله ختم به خیر شده وکسی شک نکرده.ظاهرا سیف هم از اینکه رد عامر رو گم کرده
منبع : http://takroman.rozblog.com
منبع: http://takroman.rozblog.com/rss.xml
۹۴/۰۳/۰۱